برخی اعتقاد دارند حاکم شدن سخت کار کردن به عنوان جنبهای از اخلاق پروتستانی باعث شده انسان معاصر نتواند از دستاوردهای خود راضی باشد. در واقع حاکم بودن کار سخت و بیش از اندازه، باعث شده انسان رضایتی از زندگی خود نداشته باشد.
دکتر جان لچز استاد فلسفه دانشگاه وندربیلت آمریکا در مورد اخلاق پروتستانی و تبعات حاکم شدن این فرهنگ در دوره معاصر به خبرنگار مهر گفت: اخلاق پروتستانی در مقابل اخلاق کاتولیک به سخت کار کردن توجه زیادی دارد.
وی افزود: در ابتدا باید توجه داشت که انجام کار برای چیست. آیا کار کردن فی نفسه دارای ارزش است یا نه؟ همچنین این پرسش مطرح است که کار کردن به چه میزان باید باشد.
مؤلف "ارتباط فلسفه با زندگی" تأکید کرد: کار و کوشش علاوه بر اینکه نیازهای انسان را باید برطرف کند لازم است برای رسیدن به فراغتی باشد. روح انسان به این فراغت نیاز دارد.
وی تصریح کرد: ارسطو نیز مقوله کار را از فراغت جدا میداند و البته فراغت نزد او معنایی فراتر از سرگرمی دارد و به معنای سرگرمی و تفریح نیست. باید توجه داشت که نزد ارسطو فراغت، در واقع کاری جدی به شمار میآمده است.
لچز تأکید کرد: تفاوت فراغت و کار برای او در الزام و اجبار آن بوده است. در کار، انسان ملزم به انجام آن است ولی در فراغت الزامی به انجام آن وجود ندارد.
وی یادآور شد: همانگونه که ارسطو میگوید کار برای این است که انسان فراغتی داشته باشد، در واقع فراغت وضع و حالتی ایدهآل است که انسان در پی آن است.
مؤلف "ذهن و فلسفه" در پایان تصریح کرد: اگر کار و کوشش این فراغت را به دنبال نداشته باشد انسان نمیتواند پیشرفت کرده و به کمال برسد.
نظر شما